آيهان دو قدم رفت عقب و وحشت زده گفت: يا خدا چرا اينجوری شدی آيکان؟
گوشیش رو بیرون آورد و دستم داد نگاهی به خودم کردم چشمام قرمز شده بود و دندونای نیشم بلند تر موهام به ريخته شده بود ولی با ديدن دستم شوکه شدم دست شبیه به پنجه گرگ شده بود.
آيهان: ببین چند وقته تبديل نشدی؟
من: يک هفته
کوبید رو پیشونیش
آيهان: خنگی؟ يا خودتو زدی به خنگی؟ آخه برادر من تو آلفايی بدتر از اون خوناشام هم هستی خیلی وقته خون بهت نرسیده حتی تبديل هم نشدی
نگاهی به آسمون کرد: ببین ماه کامله بخاطر همین داری اينجوری میشی بايد تبديل بشی
من: نمیتونم
آنچه خواندید بخشی از جلد اول داستان «ناشناس آشنا» به نویسندگی «فاطمه شرفاء» است. نویسنده که این کتاب را در ژانر معمایی، هیجانی، تخیلی و کمی هم طنز نوشته است، آن را برای تمامی سنین مناسب میداند و هدف خود را نیز برای چاپ این کتاب به اشتراک گذاشتن داستانش با تمامی علاقه مندان به رمان بیان میکند. جلد اول این کتاب در 596 صفحه و توسط «انتشارات ارشدان» به چاپ رسیده و در اختیار علاقه مندان به داستان قرار گرفته است. مخاطبان کتاب میتوانند از طریق پیام رسان تلگرام به آدرس @Fati_872 با نویسنده ارتباط برقرار کنند.
درباره نویسنده:
پانزده سال پیش در سال هزار و سیصد و هشتاد و هفت در شهرستان لارستان (لار) و در خانواده ای مذهبی دخترکی چشم به جهان گشود که او را فاطمه نام نهادند. فاطمه که اکنون دانش آموز بوده و در مقطع دهم رشته علوم تجربی تحصیل میکند، علاقه زیادی به خواندن کتاب دارد و اوقات خود را صرف خواندن کتاب و رمان میکند. در پی همین علاقه، او که هرگز به طور جدی برای نویسندگی قلم به دست نگرفته بود، در زمان شیوع بیماری کویید به نوشتن فکر کرد تا بتواند با نوشتن افکارش خود را از لحظات سخت قرنطینه برهاند و همین علاقه و همچنین مطالعه داستان و رمان میل در نوشتن را در او افزایش داد و بعد از نوشتن افکار و ایده های موجود در ذهنش تصمیم به چاپ آن گرفت تا به این وسیله اولین کتاب خود را به چاپ رسانده باشد.
فاطمه شرفاء ازکتاب خواندن به عنوان سرگرمی مورد علاقه خودش نام میبرد و همچنین به ورزش والیبال نیز علاقهمند میباشد.